مووی کاتیج

رنسسی جوان که کشورش مورد حمله یک دیکتاتور قرار گرفته است، برای امنیت بیشتر به امریکا فرستاده می شود، تا تحصیل کرده و یاد بگیرد مثل یک نوجوان امریکایی معمولی رفتار کند.

در یتیم خانه ای، »آلیور توییست« (لستر) را به خاطر درخواست غذای بیشتر تنبیه می کنند و به »آقای ساوئربری« (راسیتر) می فروشند. اما او فرار می کند و به لندن می رود. در آن جا، با »فاگین« (مودی) که سرپرستی تعدادی از بچه های جیب بر را به عهده دارد و »داجر« (وایلد) آشنا می شود...

پس از پایان جنگ ژنرال شانگ از مولان درخواست ازدواج کرده , اما مغول ها همچنان در صدد حمله به چین هستند و نبود نیروی نظامی کافی, چین را به فکر اتحاد با کشور های همسایه انداخته است.

«جیمز»، پسرک یتیم را می فرستد تا با خانواده ای بدجنس زندگی کند. او به درون یک هلوی بسیار بزرگ می خزد و در آن با حشراتی سخن گو دوست می شود و آنان در طی سفر با ماجراهای عجیب و غریب و پرحادثه ای رو به رو می شوند و به این ترتیب «جیمز» بر ترس های درونی خود غلبه می کند...

داستان دختری 8 ساله ای بنام هایدی که بهمراه پدربزرگ چوپانش در رشته کوه های آلپ سوئیس سکونت دارد.

دهکده ایی که استریکس و ابلیکس در آن زندگی می کنند دچار مشکل شده است ، فرمانروایی روم هنوز نتوانسته این دهکده را تحت سلطه خودش درآورد و حالا میخواهد از آنها مالیات بگیرد...

داستان فیلم در مورد «الیزابت تاچر» یک معلم با فرهنگ در سال 1910 است، که نگران است زندگی راحتش در شهر را رها کرده و به روستا برود...

آقای میاگی این بار یک دختر نوجوان را زیر پر و بال خود می گیرد و او سعی دارد او را تبدیل به یک کاراته‌باز حرفه ای کند...

شبى « آقا و خانم دارلینگ » به مهمانى مى‏ روند و دخترشان ، « وندى » را تنها مى‏گذارند . در این جا پسر خیالى ، « پیتر پن » و پرى وردستش ، « تینكر بل » ، ظاهر مى‏ شوند و « وندى » را با خود به سفرى جادویى به سرزمین رؤیاها مى‏ برند .

«ماتیلدا وارم وود» (ویلسن) دختر جوان بی نهایت کنجکاو و با هوشی است که با والدین عامی و بی فرهنگ خود (د ویتو و پرلمن) که اصلا به او توجهی ندارند، بسیار تفاوت دارد. او با بالا رفتن سن، به تدریج کشف می کند دارای قدرت حرکت دادن اشیا از دور است و می تواند از این توانایی در راه از بین بردن رنج هایش و کمک به دوستانش استفاده کند...