مووی کاتیج

این فیلم بر اساس داستان واقعی است. در دهه ی پنجاه میلادی گروهبان سلیمان در جنگ کره ای ها شرکت می کند. او کودکی را که تمام خانواده اش را در جنگ از دست داده است پیدا می کند و نام او را آیلا می گذارد. در روزهای پایانی جنگ به سلیمان گفته می شود که باید به خانه بازگردد. اما او نمی خواهد آیلا را ترک کند و از تمام قدرتی که دارد استفاده می کند تا او را با خود ببرد. اما…

وکیلی که به بازپرس خصوصی تبدیل می شود، پرونده یک فرد گم شده را بر عهده می گیرد و او را به یک جستجوی غیرمنتظره و تغییر دهنده زندگی سوق می دهد.

یک معلم با تجربه به باور دارد که دانش‌آموزانش می‌توانند به موفقیت دست یابند. اما وقتی یکی از دانش‌آموزان او به سرقت متهم می‌شود، کارلا با شگفتی مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد از او حمایت کند، اما…

سامت، معلمی که قبلاً در شهر زندگی می‌کرد، به عنوان جلادان یک جرم ناپدید از دیگران به روستایی در آناتولی منصوب می‌شود. او و همکارش کنان درگیر اتهامات ناخوشایند دو دانش‌آموز دختر می‌شوند. به دنبال این اتهامات، زندگی سامت دگرگون می‌شود و او با نورای، معلم روستای همسایه آشنا می‌شود. نورای نیز قبلاً در یک حادثه تروریستی آسیب دیده و یک پای خود را از دست داده است. در این سفر، که هر دو مرز عشق و دوستی را تجربه می‌کنند، نگرش سامت به زندگی تغییر کرده و او نیز به نورای علاقه‌مند می‌شود.

سرما،باران و مه کارخانه ای در راونا را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است.جولیانا همسر مدیر کارخانه یوگو از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با زلر مهندسی که در راه پاتاجونیا است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...

داستان گروه ضربت 40 نفره ترکیه که باید از یک ایستگاه رله دفاع کنند.

باران مبارز کردی، هم‌اکنون کلانتر شهر اربیل پایتخت کردستان عراق می‌باشد.با وجود صلح و آرامش در شهر او احساس بطالت میکند، وتصمیم میگیرد از شغلش استعفا دهد،اما در نهایت موافقت میکند که به پایگاه مستقردر مرز ایران و ترکیه بپیوندد.

پس از اینکه همسرش او را ترک می کند؛یک عکاس با بحران وجودی روبرو شده و تلاش می کند با ملاقات پسر عمویش کنار بیاید...

چند پلیس از همه جا بی‌خبر، به طور اتفاقی در ساختمانی عجیب گیر می افتند که شبیه جهنم به نظر میرسد…

داستان فیلم به اوایل قرن نوزدهم باز می گردد و در مورد پلیسی محلی است که باید یک کولی برده را به اربابش بازگرداند...